خاطرات از زبان یاران
امام در نوفل لوشاتو
ما تعدادى از دانشجویان بورسیه انرژى اتمى در آلمان غربى (سابق) بودیم که خبر ورود امام (ره) را به پاریس شنیدیم هنوز رژیم شاه کم و بیش بر اوضاع ایران مسلط بود، لذا ملاقات با امام یک حرکت ضد رژیم تلقى مىشد و به همین دلیل پیدا کردن اقامتگاه امام کار مشکلى بود. دانشجویان به چند دسته تقسیم شدند، عدهاى از روى ماجراجویى و احتمالا فرصت طلبى خود را مشتاق ملاقات نشان مىدادند. عدهاى که امیدى به پیروزى انقلاب نداشتند نگران این بودند که مبادا بعد از زیارت امام به چنگ ماموران ساواک افتاده و به ایران برگردانده شوند. و نهایتا گروه اصلى مىماندند و آن بچه مسلمانان عاشق انقلاب بودند، کسانى که از وطن دور مانده و مایل بودند به صف همرزمانشان در ایران بپیوندند. بنابراین ملاقات با امام ممکن بود آنها را در پیروزى شریک کند. با این انگیزه جستجو را براى یافتن اقامتگاه شروع کردیم و به کمک دانشجویان مسلمان مقیم اروپا آدرسى را بدست آوردیم.
بعنوان گروه اول از آلمان بهطرف پاریس حرکت کردیم و به سراغ آدرس رفتیم... ادامه مطلب ...
غزلی برای ارتحال امام ای روح بلند عارفانه فریاد رسای این زمانه با نام تو نامه رهایی گردید روان به هر کرانه این قرن به نام تو مزیّن گردیده دگر همه فسانه
امام در خیابان که راه میرفتند همیشه مانند ماشین از سمت راست خیابان با
گامهای سنگین و نظامی حرکت میکردند و با سر و گردن افراخته و راست و
استوار راه میرفتند و از عبا به سر کشیدن و سرپائین انداختن حتی در هنگامی
که باران میآمد و به طور طبیعی و ناخودآگاه سر انسان به پائین خم میشود
خودداری میکردند. حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی
پرواز جان گــــــــــر به سوى کوچه دلدار راهى باز گردد گر که بخت خفته ام با من دمى همساز گردد گر نسیم صبحگاهى، ره به کوى دوست یابد گــــــر دل افســرده با آن سرو قد همراز گردد گـــــر نى از درد دل عشاق، شرحى باز گوید گــــــــر دل غمــــــدیده با غمخواه همآواز گردد گــــــر سلیمان بر غم مور ضعیفى رحمت آرد در بر صاحبـــــــــــــدلان والاى و سرافراز گردد در هوایش سر سپارم، در قدومش جان بریزم گــــــــــر برویم در گشاید، گر به نازى باز گردد سایـــه افکن بر سرم، اى سرو بستانِ نکویى تـــــا کــــــــــه جانم از جهان، آماده پرواز گردد