چراغ غزل
گفتى که من از روز ازل سوخته بودم با داغ چراغ غزل افروخته بودم
آرى من از آن بارقه کوکب چشمت دلسوخته، دلسوخته، دلسوخته بودم
با یاد نگاه تو چراغ سحرى را بر قله خورشید برافروخته بودم
چون لاله به صحراى جنون با تب عشقت پیراهنى از شعله به تن دوخته بودم
پروانه صفت در سفر سوختن اى شمع از تو غزل سوختن آموخته بودم
بر باد شد از جور تو آن کوه تحمل که اندر گذر حادثه اندوخته بودم
رفتى و به دنبال تو تا صبح قیامت بر باغ نظر دیده جان دوخته بودم
نصرالله مردانى - کازرون
یکی
از نزدیکان امام خمینی (ره) می گوید: اگر ما بدون توجه قرآن را روی زمین
می گذاشتیم، امام آن را بر می داشت و می فرمود: قرآن نباید روی زمین بماند.
امام امت رحمه الله علیه وقت تلاوت قرآن و ذکر مصیبت اهل بیت علیهم السلام روی زمین می نشست. روز 12 بهمن 1357 هنگامی که امام از هواپیما پیاده شد، به هیچ وجه حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش راه برود. امام
با همه محترمانه برخورد می کردند، در دوران زندگیشان من تاکنون ندیدم یک
مرتبه یک کسی را بلند صدا کند، اسم کارگرشان را هم سبک صدا نمی زند و با
احترام نام می بردند.
علم توحید هم اگر براى غیر خدا باشد، از حجب ظلمانى است; چون اشتغال به ماسوى الله است. اگر کسى قرآن کریم را با چهارده قرائت لما سوى الله حفظ باشد و بخواند، جزحجاب و دورى از حق تعالى چیزى عاید او نمىشود. اگر شما درس بخوانید، زحمتبکشید، ممکن است عالم شوید، ولى باید بدانید که میان «عالم» و «مهذب» خیلى فاصله است. مرحوم شیخ (1) ، استاد ما، رضوان الله تعالى علیه، مىفرمود اینکه مىگویند: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل» صحیح نیست. باید گفت: «ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است!» ادامه مطلب ...